Web Analytics Made Easy - Statcounter

«وقتی فرودگاه بین‌المللی دمشق در معرض خطر قرار داشت، حاج قاسم با حاج ذوالفقار (رحمه الله) در فرودگاه بین‌المللی دمشق بودند، حاج قاسم در آن زمان به همه ما گفتند که ۲ چیز به مثابه امنیت ملی محور مقاومت و خط قرمز آن هستند...» - اخبار بین الملل -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از دمشق، پاییز سال 2016، نقطه عطفی مهم در سرنوشت حومه دمشق بود، درج عبارت «بیرونت می کنیم» بر روی دیوار بارگاه حضرت زینب (س)، زنگ خطر را برای همگان به صدا در آورده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی از فرماندهان سپاه پاسداران ایران نقل می‌کند که تکفیری‌ها تنها چند متر با بارگاه حضرت زینب (س) فاصله داشتند؛ تا اینکه با آمدن سردار شهید سلیمانی و دوستان و همراهانش ورق ها برگشت و سرنوشت منطقه ی زینبیه (س) و حومه دمشق به نحو دیگری رقم خورد. رزمندگان برای دفاع از این حرم مطهر رهسپار شدند تا پرچم دفاع و جهاد در برابر تکفیری ها که درصدد تغییر هویت و بافت این منطقه بودند، به اهتزاز درآید.

 

 

این صحنه ای بود که در ذهن مردم سوریه برای همیشه به یادگار مانده و پرچم دار آن شهید سلیمانی و همراهان و دوستانش در ارتش سوریه، حزب الله و گردان های مقاومت بودند تا امنیت بار دیگر به منطقه بازگردد و این بارگاه همچنان یکی از مقاصد مهم دینی جهان اسلام باقی بماند و پذیرای زائران ایرانی و عراقی و میزبان بسیاری از اعیاد و مراسم های آیینی و مذهبی باشد.

حجه الاسلام دکتر محمود نواف العدای،مدیر مرکز فرهنگی امام مهدی (عج) در منطقه زینبیه به خبرنگار تسنیم گفت: «به مسلمانان جهان و به ویژه کشورهای محور مقاومت فقدان بزرگترین فرمانده محور مقاومت، سردار شهید قاسم سلیمانی را تسلیت می گویم، کسی که دشمنانش قبل از دوستانش لب به ستایش او گشودند. شهید سلیمانی همان کسی است که سازمان سیا در سال 2007 اعلام کرد در فهرست ترور این سازمان قرار دارد و رسانه های آمریکایی و صهیونیستی و غربی او را دشمنی خطرناک توصیف کردند، فرمانده‌ای که می تواند طرح های آمریکا در منطقه را نابود کند یا با آنها مقابله کند.»

فعالیت های شهید سلیمانی ابعادی نظامی، جهادی، دیپلماتیک، معنوی و انسانی داشت. او همان کسی است که لباس نظامی می پوشید و کلاه جنگی بر سر می گذاشت و در خطوط مقدم سرکشی می کرد. او همان انسانی بود که به نیازمندان و مردم در مناطقی که توسط تروریست ها تحت محاصره درآمده بود، کمک می کرد.

حاج احمد فاعور، فرمانده میدانی حزب الله در منطقه دمشق و حومه  نیز گفت: «حاج قاسم مرد آتش بود، اگر بخواهیم از حاج قاسم یاد کنیم، باید گفت که انسانی غیور بود، وقتی فرودگاه بین المللی دمشق در معرض خطر قرار داشت، حاج قاسم با حاج ذوالفقار (رحمه الله) در فرودگاه بین المللی دمشق بودند، حاج قاسم در آن زمان به همه ما گفتند که 2 چیز به مثابه امنیت ملی محور مقاومت و خط قرمز آن هستند، اولین آن فرودگاه بین المللی دمشق است، و دوم بزرگراه منتهی به فرودگاه بین المللی دمشق که شاهرگ و قلب دمشق، پایتخت سوریه است. حاج قاسم از ابتدای عملیات آزادسازی«غوطه» شرقی دمشق، در سَکا و دَلبِه حضور داشت و همواره ما را به رعایت حقوق غیر نظامیان و مردم عادی توصیه می کرد، مردم .. مردم .. مواظب مردم باشید .. گذرگاه هایی برای خروج مردم و عبور مردم باز کنید .. اصلا نمی خواست مردم را درگیر جنگ کند .. همیشه می گفت به هر شکل ممکن اول مردم را از مناطق درگیری بیرون کنید، به ابزار مذاکره با شیوخ عشایر و شخصیت های معروف هر منطقه متوسل می شد، می گفت که مردم را باید از خطر دور کرد.»

محمود نواف العدای در ادامه تاکید کرد: «سردار سلیمانی در منطقه زینبیه (س)، هم فعالیت جهادی داشتند، هم سازندگی. ایشان در این میدان ها حضور داشت و تاکید داشتند که باید راه را از اینجا باز کنید و هر کاری که در منطقه زینبیه (س) می کنید، باید در شان و منزلت حضرت زینب (س) باشد، این خیابان ها را باید توسعه دهید. همه ی این اقدامات با تلاش های ایشان و نقش آفرینی ایران و کمک و مشارکت ملت ایران انجام شد.»

حاج احمد فاعور در عین حال گفت: «امروز خون ایشان در این راه به ثمر نشسته است، این خون دو درس به ما داد، درس اول اینکه همچون نور و آتش باش! نور، برای اینکه به همه دنیا سلوک شهادت و ادبیات شهدا را بیاموزی. ما در حلب فردی به نام «ابو وهب» داشتیم که شبیه حاج قاسم بود، همان ادبیات حاج قاسم را داشت. خط مشی که حاج قاسم بنیان نهاد و پایه گذارش بود، همان خط مشی امیر المومنین (ع)  بود، اینکه این خون همچون نوری است که مسیر پیش روی مجاهدین را روشن می کند. حتی کودکان هم از نحوه زندگی حاج قاسم سلیمانی می آموزند و اینجاست که این خون مثل آتشی می شود در برابر همه کسانی که به مستضعفین و محور مقاومت و ادبیات اسلامی تجاوز و تعرض می کنند.»

پرونده های بسیاری بر دوش شهید حاج قاسم سلیمانی نهاده شده بود و ایشان در پی ریزی بسیاری از توانمندی های مقاومت سهیم بودند، به همین خاطر آمریکا تلاش کرد تا با هدف قرار دادن شهید سلیمانی ایشان را از سر راه خود بردارد، اما این نقشه آمریکا با مشت محکم مقاومت مواجه شد و به شکست انجامید تا اندیشه های سردار قاسم سلیمانی خاتمه بخش نقشه های آمریکا در منطقه باشد.

حاج احمد فاعور ادامه داد: «امام علی ع می فرماید: جهاد یکی از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای ویژه اش باز گذاشته، خدا را شکر که خداوند ما را از اولیای خاصش و در کنار اولیای خاصش قرار داد. حاج قاسم سلیمانی مردی همیشه پیروز، مردی فراتر از مرزها، مردی غیور بود، حاج قاسم در کلمات نمی گنجد. سخت است...حاج قاسم به همان اندازه که روی ایران تعصب داشت، روی سوریه هم به همان اندازه تعصب داشت، روی دمشق همان غیرت و تعصبی را داشت که روی تهران داشت، روی لبنان و فلسطین و افغانستان هم غیرت و تعصب داشت، هرجا مستضعفی وجود داشت، حاج قاسم را کنار آنها می دیدید.

 خدا رو شاکرم که ما را در زمانه حاج قاسم آفرید تا در کنارش باشیم و پیروزی هایی را با خون حاج قاسم رقم بزنیم. پیروزی هایی در آینده پیش روی ماست که به واسطه ی آن نوادگان حاج قاسم زمینه ظهور حکومت عدل الهی و اقامه نماز در قدس تحت پرچم امام خامنه ای و سید حسن نصرالله را رقم خواهند زد.»

سردار شهید قاسم سلیمانی توانست از آتش تروریسمی که دامنگیر منطقه شده بود، نوری برافروزد که روشنگر مسیر مجاهدین در جنگ علیه قدرت های مستکبر جهانی باشد. بی شک خون شهدای ماست که نهال مقاومت را تا زمان پیروزی بر مکر دشمنان آبیاری خواهد کرد.

روایت ناگفته از نقش مهم حاج قاسم در نجات غیرنظامیان کرد عفرین از دست ترکیه و معارضین سوری/اختصاصیحاج قاسم که وارد پایگاه حلب شد با خمپاره گلوله‌باران کردند/ فرماندهان میدانی عشایر حلب از سردار سلیمانی می‌گویند

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: شهید سپهبد قاسم سلیمانی شهید سپهبد قاسم سلیمانی فرودگاه بین المللی دمشق شهید سلیمانی قاسم سلیمانی محور مقاومت حاج قاسم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۶۰۲۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلیمانی عملیات‌هایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!

استنلی مک‌کریستال، یکی از ژنرال‌های چهارستاره قدیمی آمریکا درباره حاج قاسم می‌گوید: « ما زمانی که برای مقابله با ایرانی‌ها تلاش می‌کردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیط‌های مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوق‌العاده انجام می‌دهد.»

 به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: استنلی مک‌کریستال، یکی از ژنرال‌های قدیمی آمریکایی است که این روزها یا در کشتی تفریحی‌اش به سر می‌برد یا پای بازی گلف است. چنان اعتباری بین آمریکایی‌ها دارد که برای دیدارش باید به چندین نفر مراجعه کنند تا با این ژنرال چهارستاره صحبت کنند. او درباره حاج قاسم می‌گوید: «من از چیزهایی که مشاهده کردم، می‌توانم بگویم او بهترین کسی است که آنها دارند. ما زمانی که برای مقابله با ایرانی‌ها تلاش می‌کردیم، سلیمانی را مورد بررسی قرار دادیم. او را زیرنظر گرفتیم. وقتی در میدان جنگ است، بسیار کاریزماتیک است و در محیط‌های مختلفی، عملیات داشته که هیچ ژنرال آمریکایی با هر میزان آزادی عملی، نداشته است و کارهایش را با آرامش و اثربخشی فوق‌العاده انجام می‌دهد.»

اما برای اینکه معنای عمیق این نوع تعریف و تمجید دشمن از یک سردار بزرگ ایرانی را درک کنید، باید به انواع خاطرات درباره حاج قاسم مراجعه کنید. ماجرا به‌ویژه وقتی قابل تأمل می‌شود که پای صحبت‌های خودِ سردار بنشینید. کتاب «ذوالفقار» (برش‌هایی از خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم به همت علی اکبری مزدآبادی) دقیقا چنین فرصتی را برای شما فراهم می‌کند. کتابی که حاج قاسم در آن از صحنه‌های عجیب‌وغریب نبرد می‌گوید و هشت سالی که با شجاعت و ایثار گذشت. آنچه در ادامه می‌خوانید، بخش‌هایی از این کتاب است.

فرماندهان جلوتر از نیروها
نیروهای ما از ارتفاعات ٢٠٢تا ارتفاعات عین‌خوش و ارتفاعات ابوغریب را اشغال کردند و می‌رفتند به طرف دهانه ابوغریب. آتش توپخانه‌های ما روی ارتفاعات ابوغریب بود و زودتر می‌رفتیم تا تنگه ابوغریب را ببندیم. نخستین بار یکی استیشن به ما داده بودند و نخستین ساعتی بود که سوار این ماشین شدیم. من به اتفاق مهدی کازرونی و سیدغضنفر تهامی که بیسیم‌چیِ من بود و حسن دانایی‌فر که آن روز به‌اتفاق شهید زین‌الدین، مسئولیت اطلاعات از شاوریه تا عین‌خوش را داشتند و حسن مسئولیت آمادگی و اطلاعاتی محور دشت‌عباس و عین‌خوش را به‌عهده داشت، چهار نفری داخل ماشین نشستیم و جلوتر از نیروها حرکت کردیم. برای اینکه خودمان را به دشمن برسانیم. روی جاده خاکی از ارتفاعات به طرف پایین که روی نقشه به تنگه ابوغریب می‌رسید، راه افتادیم و از دور، تأسیسات چاه‌نفت را دیدیم و یقین کردیم که به ظرف ابوغریب می‌رویم.

ماشینی که داخلش بودیم تکه‌تکه شد!
رسیدیم به چاه‌نفت. چهار تا پنج نفر عراقی جا مانده بودند که آنها را اسیر کردیم و یک نفر را کنار اینها گذاشتیم و خودمان ادامه دادیم که برویم به طرف ابوغریب. وقتی مقابل تنگه رسیدیم، ارتفاعات از دو طرف می‌آمد و جاده از وسط ارتفاعات عبور می‌کرد. به محض اینکه حسن خواست بگوید تنگه ابوغریب، انتهای ستون عراقی‌ها مشغول عبور کردن بود و ما هم آن موقع جوان بودیم و زیاد اعتنایی نمی‌کردیم و به‌سرعت پشت سر ستون تانک می‌رفتیم که خودمان را برسانیم به ستون تانک. در یک ماشین تنها بودیم. همین که گفتیم تانک، انفجار عظیمی رخ داد. ماشین رفته بود روی مین ضدخودرو، مین منفجر شد. تمام ماشین تکه‌تکه شد.

احساس کردم صورتم سوخت...
عکس ماشین هست. توی تکه‌های ماشین ما چهار نفر در هوا معلق‌زنان افتادیم روی زمین و واقعاً عجیب بود. اگر عکس ماشین را ببینید، غیرقابل تصور است که در این ماشین کسی زنده بماند. حسن نصف سر پایش قطع شد، من صورتم سوخت و مقداری ترکش ریز به‌صورتم خورد و مهدی پایش زخمی شد. عمده ما زخم‌های کوچکی برداشتیم؛ درحالی‌که حداقل زخم آن صحنه باید قطع شدن پای کامل باشد. هیچ‌کس تصور نمی‌کرد زنده باشیم. با انفجار ماشین، همزمان پشت سر ما از جاده آسفالت، احمد متوسلیان با ماشین رسید و قبل از آن، یک آمبولانس برای نجات ما آمد که رفت روی مین و همه سرنشینان آن کشته شدند. بعد بچه‌ها رسیدند و ما را منتقل کردند به بیمارستان دزفول. این آخرین روز عملیات فتح‌المبین بود.

دشمنی که صددرصد آماده بود
قبل از عملیات «بیت‌المقدس» (که منجر به آزادسازی خرمشهر شد)، سه عملیات در صحنه جنگ در جنوب انجام شده بود؛ عملیات «ثامن‌الأئمه»، عملیات «طریق‌القدس» و عملیات «فتح‌المبین». دیگر زمینی در جنوب، غیر از زمینِ خرمشهر باقی نمانده بود که بخواهد عملیات در آن انجام بگیرد. عملاً وقتی فتح‌المبین تمام شد، دشمن مطمئن بود عملیات بعدی برای خرمشهر است. اطمینان صددرصد داشت، لذا خودش را برای این کار آماده کرد. این یکی از مشکلات ما بود. منتها سه اتفاق افتاد که باعث پیروزی ما شد. یکی از آن ویژگی‌ها، طراحی عملیات بود.

هیچ طراح جنگی در دنیا نمی‌تواند!
الان بیش از ٣٠سال از جنگ گذشته است (زمان روایت این خاطره، ٣٠سال از جنگ گذشته بود) اما اگر دویست سال دیگر هم از جنگ بگذرد و همه طراحان دنیا جمع بشوند، نمی‌توانند طرحی جامع‌تر از عملیات بیت‌المقدس طراحی کنند. جامع‌ترین طرح بود، البته این طرح، طرح بسیار متوکلانه‌ای بود، متهورانه و شجاعانه. طرحی طراحی شد که نیرو را نیمه‌شب از کارون عبور بدهد، بعد در طرح خودش پیش‌بینی کند این نیرو بدون اینکه با دشمن درگیر شود، ٢١کیلومتر در شب پیاده‌روی کند، خودش را از بین دشمن برساند به جاده استراتژیک اهواز-خرمشهر... چنین طرحی در طراحی، قدرت می‌خواهد، جسارت می‌خواهد چنین اقدامی. خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان، حسن باقری را. خیلی انسان بی‌نظیری بود. فکور بود. هیچ دانشگاه و دانشکده‌ نظامی نرفته بود اما خدا در وجود این جوان، دنیایی از فکر و توکل و قدرت قرار داده بود. حسن باقری، انسان عجیبی بود.

بیست و چند روز بی‌خوابی!
نکته دوم سرعت عمل بود. دشمن باور نمی‌کرد در چهلم عملیات فتح‌المبین، این عملیات آغاز شود. بیست و چند روز این عملیات استمرار داشت. آن چهره‌ها دیدنی بود. چهره‌های پر از دوده باروت، پر از خاک، یک گرد چند سانتی خاک روی همه این چهره‌ها نشسته بود. چهره‌هایی که عموماً مجروح بودند و زخم داشتند. همین شهیدحاج احمد متوسلیان، روی برانکارد، بعدا توی آمبولانس، در صحنه میدان، عملیات را اداره می‌کرد. در ذهنم هست بدون استثنا، فرماندهان مجروح بودند؛ خسته هم بودند. بیست روز بگذرد و شما حتی دو شبانه‌روز نخوابید! بیست‌وچندروز پیوسته جنگ، بدون هیچ خوابی، بدون اینکه یک کسی بتواند یک دراز عادی در صحنه بکشد! من دقیقا چهره‌ها در ذهنم هست. آمدیم کنار همین سه‌راه حسینیه.‌ آنجا جلسه‌ای بود... وقتی این جلسه در آنجا شکل گرفته بود، آن جلسه و آن تصاویر دیدنی بود، آن چشم‌ها دیدنی بود. آن گردن‌هایی که حرف‌نزده به یک طرف می‌افتاد، دیدنی بود و کسی واقعاً نمی‌تواند آن حقیقت را نشان بدهد.

با چه رویی برگردیم؟
در همین جلسه بود که حسن باقری اعجازی انجام داد... به‌دلیل خستگی فوق‌العاده بچه‌های رزمنده، همه فرماندهان بحث‌شان این بود که ما نیاز به یک تنفس داریم، یکی دو هفته، سه هفته، تجدید قوا بشود، نیروی جدیدی وارد جنگ بشود، بتوانیم کار را تمام کنیم. تقریباً اتفاق‌نظر وجود داشت. حسن باقری بلند شد ایستاد، گفت: «کجا برویم؟ ما بیست روز است که به مردم‌مان می‌گوییم خرمشهر در محاصره است. با چه رویی می‌خواهیم برگردیم؟» مفصل صحبت کرد. صحبت‌های حسن، جوّ جلسه را عوض کرد.

١٥ هزار اسیر، شوخی نیست!
عملیات، سه شب صورت گرفت. آن عملیاتی که خداوند پیروزی بزرگ را به ما نشان داد و نصیب کرد. من همیشه در ذهنم هست که چه شد در روز آخر عملیات که آن اتفاق معجزه‌آسا افتاد؟ بیش از ١٥هزار نفر اسیر شدند. شوخی نیست. شما یک جمعیت ١٥هزار نفری را جلوی چشمت بیاور، ١٥هزار نفر جوان، رزمنده، جنگنده، مجهز و مسلح، درحالی‌که با عقبه‌خودش ارتباط دارد، اینها همه بیایند تسلیم شوند! حالا غیر از هزاران نفری که به رودخانه اروند زدند، برخی‌ها را آب برد، برخی موفق شدند خودشان را به آن طرف رودخانه برسانند و...

کامیون کامیون اسیر می‌آوردند...
آن‌قدر عدد اسرا زیادی بود که توصیه همه فرمانده‌هان این بود که کسی به اسرا نزدیک نشود. چراکه بچه‌های ما توی آنها گم می‌شدند. تخلیه آنها بیش از یک روز و نصفی طول کشید. کامیون کامیون می‌آمدند اسرا را می‌بردند، تخلیه می‌کردند. در جنگ ما، یکی از جامع‌ترین صحنه‌هایی که می‌توان آن را به اندازه یک جنگ به نسل‌ها ارائه کرد، عملیات بیت‌المقدس است. در یک جنگ نامتقارن، بهترین ایده و الگوی موفق بود. لذا این پیروزی حاصل شد و خداوند قلب امام را خوشحال کرد و آن عبارت‌های حمدگونه بر زبان امام جاری شد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • مردمی کردن بازسازی عتبات، ایده‌ شهید حاج قاسم سلیمانی بود
  • سلیمانی عملیات‌هایی داشته که هیچ ژنرال آمریکایی نداشته!
  • قاسم‌پور: مدیران آگاه و سالم باشند کار فوتبال خوب پیش می‌رود
  • وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!
  • یادواره شهید دانشجو در روستای داربیدخون
  • یادواره شهید دانشجو در خانوک
  • به سردار سلیمانی گفتم اسارت شما هزینه زاست، به‌دست دشمن بیفتید چه؟
  • وقتی ب ام و به سرنوشت پراید و آر دی دچار بوده! (عکس)
  • خاطره شنیده نشده از حاج قاسم
  • مأموریت‌های مستشاران ایرانی در سوریه ادامه دارد